11 / 9 / 1393برچسب:, :: 17:13 ::  نويسنده : mgh
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺷﺪ
ﮐﻪ ﺗﻮﺧﺴﺘﻪ ﺗﺮﺍﺯ آﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺷﺘﻨﻢ ﺭﺍ!
ﺍﺯﻣﻦ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ...
ﺍﻣﺎ...
ﻫﺮﺟﺎﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ
"ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ



11 / 9 / 1393برچسب:, :: 17:13 ::  نويسنده : mgh

 

دروغ بگو ؛ تا باورت کنند....!! آب زیر کاه باش ؛ تا بهت اعتماد کنند....!! بی غیرت باش ؛ تا آزادی حس کنند ....!! خیانت هایشان را نبین ؛ تا آرام باشند ....!! کذب بگو ؛ تا عاشقت شوند........!! هرچه نداری بگو دارم , هر چی داری بگو بهترینش را دارم ....!! اگر ساده ای ؛ اگر راست گویی ؛ اگر باوفایی .... اگر با غیرتی ! اگر یک رنگی .... همیشه تنهایی ... !!! همیشه تنها ....


11 / 9 / 1393برچسب:, :: 17:13 ::  نويسنده : mgh
بَهاے سَنگینے دادم تا فَهمیدم ڪَسے را ڪہ “قَصد” ماندن نَدارد باید راهے ڪَرد!

شنبه 11 / 9 / 1393برچسب:, :: 16:23 ::  نويسنده : mgh

به چـشـمـهـایـت بگــو
نـگـاهـم نـکـنـنـد
بـگـو وقـتـی خـیـره ات مـی شـوم
سرشـان بـه کـار خـودشـان بـاشـد … !
نـه کـه فـکـر کـنـی خـجـالـت مـی کـشـم هـا
نـه !
حـواسـم نـیـسـت
عـاشـقـت مـی شـوم . . .Z



چهار شنبه 10 / 9 / 1393برچسب:, :: 22:5 ::  نويسنده : mgh

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود

و مـاه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود

پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود

گل شکفته ! خداحافظ، اگرچه لحظــه دیـــدارت
شروع وسوسه‌ای در من، به نام دیدن و چیدن بود

من و تو آن دو خطیـم آری، موازیــان به ناچاری
که هردو باورمان ز آغـاز، به یکدگــر نرسیدن بود

اگرچه هیچ گل مرده، دوباره زنده نشد امّا
بهار در گل شیپـوری، مدام گرم دمیدن بود

شراب خواستم و عمرم، شرنگ ریخت به کام من
فریبکــار دغل‌پیشه، بهانه ‌اش نشنیـدن بود

چه سرنوشـت غم‌انگیزی، که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می‌بافت، ولی به فکر پریدن بود



دو شنبه 8 / 9 / 1393برچسب:, :: 23:24 ::  نويسنده : mgh

The image “http://upload7.ir/imgs/2014-11/35358660636382626899.jpg” cannot be displayed because it contains errors.



دو شنبه 8 / 9 / 1393برچسب:, :: 23:16 ::  نويسنده : mgh

امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد

 

یا باید خانه مان را عوض کنم

 

یا پستچی را !

 

تو که هر روز برایم نامه می نویسی ، مگه نه . . . ؟



جمعه 14 / 12 / 1392برچسب:, :: 14:44 ::  نويسنده : mgh

tech phone

 

 

 

یکی از بهترین وبلاگ های بررسی تکنولوژی های روز

 

 

 

 

 

 

techphone.blogfa.com



یک شنبه 9 / 12 / 1392برچسب:, :: 1:27 ::  نويسنده : mgh

پیکت رو بگیربالا بزن به سلامتی آرزوهایی که هیچوقت لمس نکردی....

بزن به سلامتی عشقی که طالعش باتو بودن نبودو هنوزم دوسش داری...

بزن به سلامتی شبهایی که تو تنهایی گریه کردی وندونستی چرا....

بزن به سلامتی دلی که فقط اسمش دله نصفش آه و...نصفش گله....

بزن به سلامتی حرفای ناگفته ی زیاد تودلت ولی باز پای حرفای دیگرون میشینی....

به سلامتی اونی که عاشق دله دوسه خرمنشه نه تنش...

 بزن به سلامتی اونی که میدونی هیچوقت نمیتونی بهش زنگ بزنی ولی دلت نمیاد شمارشو پاک کنی....

بزن به سلامتی پسرا نه بخاطر ریش وبازوشون بخاطر معرفتشون...

بزن به سلامتی دخترا نه بخاطرچشمای نازو پوستای صافشون واسه قلبای پاکشون....

بزن به سلامتی خودم نه واسه حرفام واسه دردام....

بزن به سلامتی اون مستی که تلخی مشروبش از همه زنگی نکبتی شیرین تره.....



یک شنبه 9 / 12 / 1392برچسب:, :: 1:23 ::  نويسنده : mgh

مورد داشتیم دختره وقتی میخواسته کلاج بگیره

.

.

.

.

.

.

.

غرورش اجازه نداده گفته اون باید بیاد منو بگیره.!!!!!



یک شنبه 9 / 12 / 1392برچسب:, :: 1:22 ::  نويسنده : mgh

چه قانون ناعادلانه ای...!

برای شروع یک رابطه هر دو طرف باید بخواهند!!

اما برای تمام شدنش همین که یک نفر بخواهد کافیست..!!



دو شنبه 6 / 7 / 1392برچسب:, :: 23:28 ::  نويسنده : mgh

سخت ترین کار دنیا بی محلی کردن به کسی است که باتمام وجود دوستش داری...



دو شنبه 30 / 6 / 1392برچسب:, :: 14:54 ::  نويسنده : mgh

شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد
باغ امسال چه پاییز عجیبی دارد
غنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست
باخبر گشته که دنیا چه فریبی دارد



سه شنبه 27 / 5 / 1392برچسب:, :: 1:11 ::  نويسنده : mgh

من پذيرفتم شكست خويش را

پندهاي عقل دور انديش را

من پذيرفتم كه عشق افسانه است

اين دل درد آشنا ديوانه است

مي روم شايد فراموشت كنم

با فراموشي هم آغوشت كنم

مي روم از رفتنم دل شاد باش

از عذاب ديدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتراز ما مي روي

آرزو دارم ولي عاشق شوي

آرزو دارم بفهمي درد را

تلخي برخوردهاي سرد را



سه شنبه 27 / 5 / 1392برچسب:, :: 1:7 ::  نويسنده : mgh

امکان هجرت تو

تراوش می کند،از خطوط مبهم نگاهت

من پیشتر،دیده بودم

جرقه محال ماندنت را

در سایش دستانمان به رفتنت ایمان دارم،

چون ماهی آزاد به جریان آب

نبودنت،

مرا در سطح بزرگ اشکهایم پر از عطش میکند

چقدر سنگین شده اند شانه هایم!

آخر بعد از تو ترازوی تنهایی ام شده اند...



سه شنبه 20 / 5 / 1392برچسب:, :: 20:52 ::  نويسنده : mgh

دنیای زیر آب
شبیه دنیای چشمهای توست
هر چه بیشتر دست و پا می زنم
بیشتر غرق می شوم …
.



سه شنبه 20 / 5 / 1392برچسب:, :: 20:50 ::  نويسنده : mgh

چه فرقی میکند مهره سیاه باشم یا سفید
چشمانت با اولین حرکت ماتم میکند
.



سه شنبه 20 / 5 / 1392برچسب:, :: 20:47 ::  نويسنده : mgh

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند!
.
.
.
تــــاریــک بــــاد ..
خـــانــه ی مـــردی کـه،
نــمی جــنــگد ..
بــــرای ِ زنــــی کــه،
دوسـتـش دارد …!
.
.
.
هـمه روی ِ مـــغـزم راه مـــی رونــد !
تـــــوی ِ لـــعنــتـی ،
روی ِ قـلــبــم !
.
.
.
بـــــارهــــا گفتم به تو ؛
چـشمــها ،
بــــرای ِ نـــگاه اسـت …
امّــــا ..
تـــــو ..
هــــر روز بـــا آنـها ..
حـــادثــه مــی آفــــریـــــنی !
.
.
.
ایــن کــه در آن جـــا خــوش کـــرده ای ،
دل اســت ..
نــه شـــهـر ِ بـــــازی !
تـــــاب ِ بـــــازی نـــــدارد !
.
.
.
مـــی آیـــی ،
نـئـشه مـــی شــــوم !
مـــی روی ،
خـُـــــمــار !
مــــرا بــه تـــختـه ی چـشــمـانــت ببــــند !
تــَـــرکـــَــم بـــــده !
.



در آغوشـم کــ‌ه می گـیــری
آنقد‌ر آرام مـی‌شــــوم
که فـرامــوش می کــــنـم
بـایـد نفـس بــکـشـــم
.
.
.
بیا تا بریزیم…
تو استکانی چای برای من
من زندگی ام را به پای تو
.
.
.
حرفایت شبیه برف اند!
از آن برف های بی موقع که
نزدیک بهار می بارد و فقط،
جان شکوفه های درختان را می گیرد!
.
.
.
دنبــــــــــــالِ شاعــــــــــر شعـــــــــــــرهای من نگـــرد
تمــــــــام حرف هایــــــــم
رو نوشتِ توســــــت…!
.
.
.
اگر بیـــایی
این خـــون ِ دل ،خــوردنـــها را
تـــلافی نمیـــکنم
آنقـــــدر عاشــــقت میکنـــــم
که دیــگر نتــــوانـــی
هــــرگــز بــــروی…
.
.
.
بـایـد حـواسـم را بـیـشتـر جـمـع کـنـم
آن قـدر جـاذبـه داری
کـه تـا بـنـد افکارم را شـل مـی کـنم
تـنـهایم مـی گـذارنـد
دور تـو جـمـع مـی شـونـد !
.
.
.
جَهنــــَـمی بـپــــا میـــکنـد
دِلـــــَـم
وَقـــــتی
شــــِـــعری بیــــــایَد و
تــــو
میــــــانِ آن نَبــــاشــــی
.



سه شنبه 20 / 5 / 1392برچسب:, :: 8:51 ::  نويسنده : mgh

تو رفته ای

و

من

تمام کارت شارز ها را سیگار میخرم

و

با خیابان حرف میزنم

و

به پنجره دیده بسته ام

و

ای کاش

بدانی....

 



دو شنبه 19 / 5 / 1392برچسب:, :: 1:59 ::  نويسنده : mgh
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد می شی بر میگرده و نگات میکنه

بدون براش مهمی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می افتی بر میگرده و با عجله می یاد

 سمت تو بدون براش عزیزی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می خندی بر میگرده و نگات میکنه بدون

واسش قشنگی

اگه یکی رودیدی که وقتی داری گریه می کنی برمیگرده میاد باهات اشک

 میریزه بدون دوست داره

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری با یه نفر دیگه حرف میزنی ترکت می کنه

بدون عاشقته


اگه یکی رو دیدی که وقتی داری ترکش می کنی فقط سکوت می کنه

 
بدون دیوونته

اگه یکی رو دیدی که از نبودنت داغون شده

بدون  که براش همه چی بودی


اگه یکی رو دیدی که یه روز از بی تو بودن می ناله


بدون که بدون تو می میره


اگه یکی رو دیدی که بعد از رفتنت لباس سفید پوشیده

بدون که بدون تو مرده

اگه یه روز دیدیش که یه گوشه افتاده و یه پارچه سفید روش کشیدن بدون

واسه خاطر تو مرده


1375280871_www.allpic.jpg


دو شنبه 19 / 5 / 1392برچسب:, :: 1:57 ::  نويسنده : mgh
تقصیر تو شد شعرم اگر مسأله ساز است
زیبایـی تـو بیش­تر از حدّ مجـاز است

هرچند که پوشیده غزل گفته ام از تو
گفتند به اصلاحیه‌ی تازه نیـــاز است

گفتند و ندیدند کـــه آتش نفســـم من
حتّی هوس بوسه‌ی تو روح گداز است

تو آمدی و پلک کسی بسته نمی شد
آن دکمه‌ی لامذهب تو باز که باز است

مغـرورتر از قویی در حوضچه‌ی پـارک
که دور و برش همهمه‌ی یک گله غاز است

گیسوت بلند است و گره دارد بسیار
جذابیت قصه ات از چند لحـاظ است

از زلف تو یک تار به رقص آمده در باد
چابکتر از انگشت زنی چنگ نواز است

عشق تو تصاویر بهارانه‌ی چالوس
پردلهره مانند زمستان هراز است

چون سمفونـی نابغــه ای یکسره در اوج
وقتی که نشیب است؛ زمانی که فراز است

ای کـاش کــه هر روز بیایـی و بگویم:
می خواهم عاشق بشوم باز؛ اجازه است؟!



دو شنبه 19 / 5 / 1392برچسب:, :: 1:56 ::  نويسنده : mgh
هر روز می پرسی که : آیا دوستم داری ؟
من ، جای پاسخ بر نگاهت
خیره می مانم
تو در نگاه من
چه می خوانی
... نمی دانم
اما به جای من
تو پاسخ می دهی : آری !
ما هر دو می دانیم
چشم و زبان
پنهان و پیدا ، رازگویانند
وآنها که دل به یکدیگر دارند
حرف ضمیر دوست را ناگفته می دانند
ننوشته می خوانند
من « دوست دارم» را
پیوسته ، در چشم تو می خوانم
نا گفته ، می دانم
من آنچه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمی پرسم
هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری
قلب من و چشم تو می گوید به من : آری



دو شنبه 19 / 5 / 1392برچسب:, :: 1:51 ::  نويسنده : mgh

ساعتها را جلو می کشند
وقت شرعی چشمانت زودتر از راه خواهد رسید
رکعتی بر بوسه نگاهت خواهم گذاشت
ربّنا لااقل آتنا!. . .گستاخی خیالم را ببخش که حتی لحظه ای یادت را رها نمی کند. . . 

مرا به دار آویختند که نامت را از یاد ببرم...
چه ساده اند این ساده اندیشان که نمی دانند ...
نام تو حک شده ی قلب من است ، تو رو هرگز نخواهم کرد فراموش  !!!



دو شنبه 19 / 5 / 1392برچسب:, :: 1:7 ::  نويسنده : mgh

تنها در میان تنها چه عاشقانه مانده ام

در بیهودگی انتظار پیوستن به تو چه بی صبرانه مانده ام

چه خوانا دوری ات را بر سردر خانه نوشته اند

و من در نخواندن آن چه پافشارانه مانده ام

چه بسیار است دورویی ها،فراموش کردن ها و گسستن ها

و من در این همهمه چه صادقانه مانده ام

رفیقان همه با نارفیقی خود رفیقند

من هنوز با آنان چه دوستانه مانده ام

خاستگاه من کجاست که من آنجا قنودن خواهم

من در پیمودن راه چه عاجزانه مانده ام

تنها در میان تنها چه عاشقانه مانده ام



دو شنبه 19 / 5 / 1392برچسب:, :: 1:7 ::  نويسنده : mgh
عمق دلتنگی من همچو چاهیست که یوسف درونش محبوس 

عمق تنهایی من همچو تنهایی ایوبست که میان جمعی آشنا تنها 

عمق ناچاری من همچو ناچاری گرگی ست که محکوم به دریدن یوسف

عمق غمی که در دل دارم از تعبیر خوابیست که سخت آشفته ام میدارد

عصای صبر ایوب را به دست  و سال هاست که اشفته ی عشقم

 




یک شنبه 18 / 5 / 1392برچسب:, :: 21:1 ::  نويسنده : mgh

 

چقدر قلبت زیباست

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست...
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند



یک شنبه 18 / 5 / 1392برچسب:, :: 20:56 ::  نويسنده : mgh

 

نمی فهمم

وقتی به نماز می ایستم

من ، تو را می خوانم… ؟!

یا تو ، مرا می خوانی …. ؟!

فقط کاش که عشق مان دو طرفه باشد . .

 



یک شنبه 18 / 5 / 1392برچسب:, :: 20:54 ::  نويسنده : mgh

 

اینــــ  بـــــار  ڪــــہ  آمــــدے

 

دستــانتــ  را  روے  قلبمـــ  بـــگـذار

 

تـــــا  بفهمــے  اینــــ  دلــــ  …

 

بــــا  دیــــد نــــ  تــــــــو

 

نــمــے  تــپـــد

 

مــے  لـــــــرزد 

 



یک شنبه 18 / 5 / 1392برچسب:, :: 20:53 ::  نويسنده : mgh

 

 
هَمیشـِـــہ آز آمَدن "ن" بَر سر "کَلـــِـــــمآت" می تَرســـَــمـ.

نَــ دآشتـــَـن تُو...

نـَـ بُودَنـــ تُو...

نــَ مآندَنــــ تُو...

کآشـــ آیــن بآر حدآقل "دلِ وآژه" برآیــَــمـ مــی سُوختـــــــــ

و خَبــَر میــــدآد آز "نـَـ رفتــــن" تُو


کاغذ رنگی
خــــــــــــــــــوشــــــــــــــــــــــــ آمـــــــــــــــــــــــــــــــدیـــــــــــــــــــــــــــــــــد
درباره وبلاگ

حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین درختان اسکلتهای بلور آجین زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه غبار آلوده مهر و ماه زمستان است
خداروشکر
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کاغذ رنگی و آدرس mgh1997.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان